روز هایی که گذشت ...

ساخت وبلاگ

در استانه تبدیل شدن به یک وکیل تنها  ،ازسبک زندگی ام پشیمونم 

از تمام وقت هایی که سرم را انداختم پایین ..

از جونی های نکرده ..از خلاف های نکرده

جواب نگرفت...

از صبرم پشیمانم ...احساس پیری می کنم ...مرگ 

روز هایی که گذشت ......
ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 114 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1398 ساعت: 22:10

وقتی پست قبل را نوشتم ...اروم نبودم ...و تا اخر امشب  موقتش می کنم  24 ساعت گذشته و من آروم ترم ..و هرروز استرس هایی را تجربه می کنم که دوست ندارم لمسشون کنم .. صبح به خسته ترین حالت ممکن بودم و شعبه روز هایی که گذشت ......
ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 110 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1398 ساعت: 22:10

دلم می خواهد حرف بزنم ولی حرفام تکراریه ...

امروز بیست روز شعبه اقای ف تمام شد ...یه فکرایی گاهی تو ذهن ام میاد که از خودم ناامید میشم ..

من صبور بودم یا نبودم ..به هرحال دوست داشتم صبور باشم ولی الان سرریز شده ام ...یه مسیر طولانی راه رفتم والکی مغازه ها را نگاه کردم که حواسم پرت شه اما نشد ...

روز هایی که گذشت ......
ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 98 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1398 ساعت: 22:10

دلم برای شعبه ۳۱ و ۱۰ تنگ شده بیشتر همه برای شعبه ۱۰ و اقای ر ... اجرا احکام بد نیست. اقای ش هم ادم خوبی است.با تحصیلات حوزوی. امروز از همسرش باافتخار تعریف کردکه دانشگاه ما شیمی خوانده واستعداد درخشا روز هایی که گذشت ......
ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 102 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1398 ساعت: 22:10

این روزها تو شعبه ای هستم که اکثرا  پرونده های امنیت اخلاقی(رابطه نامشروع و...)دارد.راستش تو همین چند روز از ادم های شهر بیشتر ترسیدم.از زن ها و مردهایی که پیام های جنسی بهم دادند در حالی که متاهل بود روز هایی که گذشت ......
ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 116 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1398 ساعت: 22:10

روایت اول :  چشم هایش قرمز بود.سرش را بالا می گرفت تا اشک هایش نریزد.دختر خاله و پسرخاله بودند. پسرخاله دیروز،همسر امروز،یک گوشی موبایل دستش گرفته بود که پر بود از چت هاوعکس های همسرش،با مردی که نمیشن روز هایی که گذشت ......
ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1398 ساعت: 22:10

حوصله ندارم. بی خیال تمام جزوه های پخش شده تو اتاق با میم میرویم یک کافه میشنیم.صدای بلبل،حوض آبی اما حالم خوب نمیشه ...از میم جدا میشم تو خیابان راه میرم ..حالم خوب نمیشه ..چایی نبات درست می کنم‌و پنجره را باز می کنم حالم خوب نمیشه ...دیگه هیچ وقت حالم خوب نمیشه ..دلم می خواهد برم کوه ،بام  شهر و بلند بلند گریه کنم.  از کوه اومدم پایین دیگه هیچی یادم نباشه ...دلم می خواهد تمام شم ...

روز هایی که گذشت ......
ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 118 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1398 ساعت: 22:10

دلم می خواهد گریه کنم

 و  دارم گریه می کنم . اشک هام روی اساسنامه دیوان بین الملی کیفری میریزه 

چطوری دارم طاقت میارم ..

روز هایی که گذشت ......
ما را در سایت روز هایی که گذشت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6abanam2 بازدید : 111 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1398 ساعت: 22:10